کد مطلب:13042 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:611

معجزه ی عصا
كه برای موسی (ع) ببود و به ماری بزرگ تبدیل می شد و هر آنچه كه ساحران عصا و طناب انداخته بودند بلعید ولی برای محمد (ص) معجزه ای بالاتر رخ داد این گونه كه گروهی از یهودیان نزد محمد(ص) آمده و از او سئوالاتی كرده و با او مجادله نمودند و از هیچ چیزی سؤال نكردند و هیچ مسئله ای را مطرح نكردند مگر این كه به بهترین وجه رسول الله (ص) جواب آن را می داد پس آن یهودیان به حضرت گفتند: ای محمد



[ صفحه 50]



اگر تو پیامبر هستی برای ما عصایی مانند عصای موسی بیاور و رسول الله (ص) فرمود: من عصایی بهتر و برتر از عصای موسی (ص) می آورم چون معجزه ی من تا قیامت پس از من باقی می ماند و به دشمنان و مخالفان متعرض می گردد وهیچ یك از آن ها هرگز قادر نیستند حتی با یك سوره از آن مخالفت و مقابله نمایند، عصای موسی (ع) از بین رفت و پس از موسی(ع) باقی نماند، پس بیازمایید همان گونه كه قرآن باقی می ماند و آن را آزماش می كنند و می آزمایند، سپس من چیزی برای شما خواهم آورد كه برتر و عجیب تر از عصای موسی (ع) باشد، یهودیان گفتند: بیاور، حضرت فرمود: همانا موسی (ع) باشد، یهودیان گفتند: بیاور، حضرت فرمود: همانا موسی (ع) عصای دست خویش را می انداخت و كافران قبطی می گفتند: در این عصا حیله و نیرنگی نهفته است، به درستی كه خداوند تعالی برای محمد چوبهایی را به مارهای فراوان تبدیل خواهد كرد به گونه ای كه او آن چوب ها را حتی لمس هم نمی كند و هیچ ماری را ظاهر نمی كند، هنگامی كه به خانه هایتان بازمی گردید و شب هنگام در فلان خانه دور یكدیگر جمع می شوید خداوند همه تیرهای سقف خانه تان را به افعیهای بسیاری تبدیل می كند (و تیرهای سقف آن خانه بیشتر از صد هزار تیر چوبی بود) پس آن افعی ها به سوی چهار نفر از شما می آیند و آنها را می كشند و بقیه شما از ترس تا صبح فردای آن روز بیهوش می شوید، یهودیان نزد شما می آیند و شما جریان را برایشان تعریف می كنید و آن ها آن چه را كه در برابر دیدگان شما اتفاق افتاده تصدیق نمی كنند و آنها نیز شب هنگام آن مارها را می بینند همانگونه كه شما شب گذشته اش دیده بودند پس عده ای هم از ایشان خواهند مرد و جمعی از ایشان هم دیوانه و متوهم می گردند و بیشتر آنها از هوش می روند. راوی می گوید: به خدایی كه محمد(ص) را به حق به پیامبری مبعوث نمود همه آن جماعت در مقابل رسول الله (ص) خندیدند و از او خجالت نكشیدند و نترسیدند و برخی شان به دیگری می گفتند، ببینید چه ادعایی می كند و چگونه از حد خود تجاوز می نماید پس رسول الله (ص) فرمود: اگر الآن می خندید به زودی خواهید گریست و از مشاهده آن چه كه به شما خبر داده ام



[ صفحه 51]



متحیر خواهید ماند، پس هر كس از شما با دیدن این صحنه ها ترسید و بر جانش و از مرگ هراسناك و ناتوان شد این چنین بگوید: (اللهم بجاه محمد الذی اصطفیته و علی الذی ارتضیته و أولیائهم الذین من سلم لهم امرهم و اجتبته، لما قویتنی علی ما أری) پس هر كس در آن جا بمیرد از آنانكه دوستش داشته و زندگی او را می خواهند وقتی این دعا را برای او بخوانند خداوند او را زنده می كند و او را نیرو می بخشد.

راوی می گوید: همه یهودیان بازگشتند و در آن موضع و مكان قرارشان جمع شدند و حضرت محمد(ص) (و سخنانش كه گفته بود تیرهای سقف خانه شان به افعی تبدیل خواهد شد را به مسخره و استهزاء گرفتند) پس در این حال صدای حركتی از سقف را شنیدند، و ناگاه دیدند كه تیرهای چوبی سقف به مارها و افعی های زیادی تبدیل شده اند و سرهایشان را از سقف پایین آورده و برگردانده اند و به سوی ایشان آمدند پس هنگامی كه یكی از آن افعی ها به آنها رسید چمبره زد و به سوی لوازمی كه در خانه بود رفت و هر چه از كوزه ها و ظروف و نردبان و صندلی ها و چوب وهاون و درها را به یكباره بلعید و همان بلایی كه رسول الله (ص) فرموده بود به سرشان آمد، چهار نفر از ایشان از دنیا رفتند و عده ای از ایشان هم دیوانه شدند و عده ای هم كه بر جانشان ترسیدند دعایی كه رسول الله (ص) خواندند، آنها هم زنده شده و برخاستند وقتی همگی آنها این صحنه ها را دیدند گفتند: این دعایی كه محمد گفته بود اجابت شد همانا كه او مردی راستگو وصادق است اگر چه تصدیق نبوت او بر ما سنگین است، آیا این دعا را نخوانیم تا بواسطه آن ایمان را بر زبان جاری ساخته و او را تصدیق نماییم و قلوب خویش را به اطاعت اوامر و نواحی او در آوریم؟ و به واسطه آن دعایی كه رسول الله (ص) به آن ها آموزش داده بود ایمان آوردند و خداوند قلوب ایشان را به نور ایمان پاك و مطهر نمود و كفر را از وجودشان زائل ساخت، پس به خداوند و



[ صفحه 52]



رسولش ایمان آوردند، هنگامی كه صبح فردای آن روز رسید دیگر یهودیان هم در آن مكان اجتماع نمودند و تیرهای سقف به مارهای بزرگ تبدیل شدند همان گونه كه قبلا مبدل شدند پس یهودیان شاهد بودند و متحیر و بهت زده نظاره می كردند عده ای از آن ها را ترس جان باختند و تیره روزی بر دیگران غلبه شد.